فرار از زندان فصل پنجم (نام اصلی : Resurrection: Prison Break) داستان این مجموعهٔ تلویزیونی در مورد دو برادر است که یکی از آنها به جرم قتلی که انجام نداده به اعدام محکوم شده و برادرش خود را به زندان میاندازد تا با استفاده از نقشهای که قبلا طراحی کرده او را از زندان فراری دهد...
فرار از زندان فصل چهارم (نام اصلی : Prison Break) ر فصل چهارم مایکل به دنبال خونخواهی معشوقه خود سارا میباشد و پس از رویارویی با عوامل کمپانی در مییابد که سارا زندهاست. بااین حال مایکل مجبور میشود که در ازای آزادی خود و دوستانش به عدهای در بر اندازی شرکتهای مافیایی کمک کند. شرکت مافیایی اطلاعاتی مربوط به یک پروژه عظیم در ارتباط با انرژی را روی یک وسیله دیجیتال به نام سیلا ذخیره کرده و مایکل پی میبرد رقبای این شرکت هم به دنبال سیلا هستند. در پایان مایکل متوجه زنده بودن مادر خود میشود و پی میبرد که مادرش نیز در جرگهٔ افرادی است که میخواهند سیلا را به دست آورند.
فرار از زندان فصل سوم (نام اصلی : Prison Break) کوتاهترین فصل آن است که تنها ۱۳ قسمت دارد. در این فصل باز هم قهرمان محبوب داستان مثل فصل ۱ باید از زندان فرار کند. با این تفاوت که نه مثل فصل ۱ نقشه زندان را دارد و نه زندان نگهبانی درستی دارد. گروهی از زندانیان مدیریت زندان را بر عهده گرفتهاند و در دعواهای دو نفره اختلافات را حل میکنند. در فصل سوم مایکل اسکافیلد به جرم قتل به زندان میافتد طی این مدت سازمان سارا و الجی را گروگان میگیرد و از مایکل میخواهد که یکی از افرادشان به نام جیمز ویسلر را فراری دهد. در این فصل سازمان برای زهر چشم گرفتن از مایکل سر زنی را به لینکلن باروز برادر مایکل نشان میدهد و ادعا میکند که این سر سارا تانکردی است و آنها سارا را کشتهاند. مایکل با شنیدن خبر کشته شدن سارا تصمیم میگیرد تا بعد از خروج از سونا انتقام او را از افراد سازمان بگیرد.
فرار از زندان فصل دوم (نام اصلی : Prison Break) فصل دوم، هشت ساعت پس از فرار آغاز میشود. هشت فراری به همراه مایکل اسکافیلد تمام تلاش خود را می کنند تا فرار کنند. مایکل به کمک خالکوبی روی بدنش نقشه فرار خود و برادرش را کامل می کند. کارآگاه پلیس حرفه ای مسئول دستگیری فراری ها میشود، حال اسکافیلد در جدالی سخت با کارآگاهی است که ذهنش را می خواند. باید دید آیا اسکافیلد می تواند نقشه فرار خود را کامل کند یا در این جدال شکست می خورد!
فرار از زندان فصل اول (نام اصلی : Prison Break) فصل اول مربوط به نجات لینکلن باروز از زندان است. وی به اتهام قتل برادر معاون رئیس جمهور ترنس استیدمن به مرگ محکوم شده، در حالی که او واقعاً این کار را انجام ندادهاست. او در زندان ایالتی فاکس ریور، منتظر فرارسیدن روز اجرای حکمش است. برادر او مایکل اسکافیلد که یک نابغه و مهندس سازه است، نقشهای برای فرار لینکلن طراحی میکند. مایکل دست به یک جرم میزند تا به زندان فاکس ریور برود. در زندان او برای راه پیدا کردن به درمانگاه، ادعا میکند که دیابت نوع یک دارد و با دکتر سارا تانکردی آشنا میشود. همزمان وکیل و معشوقهٔ سابق لینکلن، یعنی ورونیکا داناوان که یک وکیل است، دوباره تحقیقاتش را شروع میکند تا بیگناهی لینکلن را اثبات کند. مشخص میشود که سازمان برای لینکلن پاپوش درست کردهاست. پدر لینکلن و مایکل سالها پیش برای سازمان کار میکرده و بعد از خروجش از سازمان علیه آنها کار میکند. به همین دلیل سازمان برای انتقام، این کار را کرده است. مایکل و لینکلن به همراه شش زندانی دیگر، فرناندو سوکره، تئودور بگول، بنجامین مایلس فرانکلین، جان آبروزی، توئینر و هیوایر در قسمت آخر این فصل، از زندان میگریزند.